بارالها...
بارالها ...
با چنین کارنامه سیاهی ؛
نه تحمل آتش و عذاب جهنم را داریم و نه عملی که ما را نجات دهد ...
" یا رب از ابر هدایت برسان بارانی ... * "
بــہ نــام خـــღــدایے ڪـہ دغدغـه ے از دسـت دادنـشـو نـداریــم
بارالها ...
با چنین کارنامه سیاهی ؛
نه تحمل آتش و عذاب جهنم را داریم و نه عملی که ما را نجات دهد ...
" یا رب از ابر هدایت برسان بارانی ... * "
خوشبحال عروسک اویزان به اینه ماشین،
تمام پستی و بلندی زندگیش را فقط
میرقصد...!!!!!
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست ؟
بیخودی میگویند هیچ کس تنها نیست ، چه کسی تنها نیست ؟
همه از هم دورند ...
همه در جمع ولی تنهایند ...
من که در تردیدم ، تو چطور ؟
* سهراب سپهری *
گـــــاهی اوقات یــــاد بعضی ها
ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند،
چقدر زیباست این لبخندهــــا
و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی هــــا
ساعــــــــــــــــت زندگیــــــــــــــــت را
به افق آدمــــــــــــــــهای ارزان قیمــــــــــــــــت کوک نکن !!!
یا خواب مــــــــــــــــیمانی ...یا عقــــــــــــــــب....
بگذار دنیا مرا نادیده بگیرد، بگذار زمین و زمان بر سرم آوار شود..
دلم را بشکند و پایم را به زنجیر بکشد..
ولی باز این روزگار است که شکست خورده..
میگویند خواستن توانستن است...
من سهمم را از روزگار خواهم گرفت.
میگویند تنها کسی نمیتواند که ناامید است.
من ناامید نیستم...
باز هم میگویم : " من از سلاله ی درختانم و درختان ایستاده میمیرند
من به میدان زندگی پشت نمیکنم
هرگز...
من سهمم را از دنیا خواهم گرفت...
من معجزه میکنم؛
مگر نه اینکه خداوند معجزه را به برگزیدگانش ، به دستانشان جاری میکند ؟؟
مگر نه اینکه او مرا برگزیده برای این امتحان خطیر ؟؟
پرواز بدون بال معجزه است و من میخواهم معجزه کنم..
حتی اگر روزگار بخواهد مرا به زانو در آورد ، نخواهم گذاشت عجزم را ببیند..
پاهایم را قطع میکنم تا باز هم ایستاده باشم..
معجزه یعنی من
شک نکن
آسمان آبی آبیست ، مگر شک داری ؟
زندگی سهم کمی نیست ، مگر شک داری؟
در رگ زنده ی این هستی خواب آلوده
باور معجزه جاریست ، مگر شک داری؟؟
دربازی زندگی...
انسان در ابتدا گول خور است و در پایان گول زن...
به عبارت دیگر... او بره به دنیا می آید و روباه از دنیا میرود...
شعور اگه خریدنی بود
من حاظر بودم واسه بعضیا
از جیب خودم مایه بذارم...!!!
کمي عوض شدم؛
ديريست از خداحافظي ها غمگين نميشوم؛
به کسي تکيه نميکنم .؛
از کسي انتظار محبت ندارم؛
خودم بوسه ميزنم بر دستانم ؛
سر به زانو هايم ميگذارم و سنگ صبور خودم ميشوم...
چقدر بزرگ شدم يک شبه !!!
گاهی عکس ها دعوت نامه ای می شوند
برای سفری خیالی به آرزوهایت ، نداشته هایت
به سرزمینی بین آنچه که هستی
و
آنچه که بودی …
به سرزمین سادگی...
مهم نیست کف پایت را شسته باشی یا نه
حتی مهم نیست کف پایت نرم باشد یا زبر
مهم این است که وقتی پایت را توی زندگی کسی می گذاری
و از زندگیش عبور می کنی
وقتی که مهلتت تمام شد و فقط رد پایت ماند
آنقدر آن رد پا خواستنی باشد که به کسی اجازه ندهد
پایش را روی آن رد پا بگذارد.....
هر روز صبح عكس شکیرا رو ميذارم روبروم ميگم از امروز هيچ چي نميخورم تا اين هیکلی بشم !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
لامصب ميز غذا رو كه ميبينم ميگم مگه هایده چشه؟
به اين خوشگلي و جذابي :)))
نگو دوستت دارم
انسان
این واژه را می شنود
واژه
از پوستش رد می شود
با نگاهی پایین می رود
اسب های قلبش
شیهه می کشند
تندتر می دوند
بر سینه اش
محکم تر ُسم می کوبند
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
افسارِ اسب وحشی را
به دستت می دهد
به تو تکیه می کند
در آغوشت اشک می ریزد
یال هایش را می دهد تو شانه کنی
انسان باور می کند
و عشق
دردناک ترین اعتقاد است
اعتقادی که با سیلی پاک نمی شود
با خیانت
قوت می گیرد
با اهانت
راسخ تر می کند
به انسان نگو دوستت ندارم
ضربانش کند می شود
پای اسب هایش می شکند
اسب ها
بر زمین می افتند
درد می کشند
انسان
می باید
حیوان را راحت کند
انسان عرق می ریزد
اشکهایش
در بالشت جمع می شود
عطرِ موهایت را حبس می کند
نفس نمی کشد
بالشت را روی سینه اش می گذارد
به قلبش گلوله می زند
بخارِ گرم
از گلوی اسب ها بالا می رود
از دهانشان بیرون می جوشد
سینه ی انسان سبک می شود
اسب ها
به سمتِ کوهستان دور می دوند
سم هایشان
صدا ندارد
یال هایشان
یخ بسته
عشق
از دست می رود
انسان گناه دارد
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
نگو دوستت ندارم. .
پسر داییـم رفته مکبر نماز جماعت شده
کلمه رکوع یادش رفتـه بود...
گفته دولا شید....
امام جماعت تو رکوع قفل کرده
صف اول همه پاچیدن از خنده
رفتی .....؟؟؟؟
هه به جهنم به درک ...!!!!!!!
مگر ماهی مُرد از بی آبی؟....
.
.
.
عه آره مُرد!!!!
نرو بیا غلط کردم....
یه بار خواستیم شاخ بشیماااا
مے گویـَنـב قِسمـَتـــ نیستـــ حِکمَتـــ اَستـــ !!
خـُבایـا . . .
مـَن مـَعنیِ قِسمـَتـ و حِکمَتـــ را نمے دانـَمــ
امـآ تـو مـَعنے طاقَتــــ را مے دانـے . . .
مـَگــه نــَه ؟؟؟
سکوت همیشه به معنای رضایت نیست!
گاهی یعنی خسته ام؛
از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی به فهمیدن نمیدهند,
توضیح بدهم...!
دلـــــــــم ذره ای ،
" مــــــــــــــردن " مــــــــی خواهد ... !!!
فــــــــــــــــــــقط مـــــــــــیخواهم بــــــــــبینم ،
مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــن اگـر نـــــــــــــــــــــباش م ...
تــــــــــــمآم مـــــــــــــــشکلات حـــــــــــــــــــــــل مـــیشود ... !!!؟
قبول ..
شما با کلاسی
لباسای مارکــــدار میپوشی
امـا اینو بدوטּ گاوم پوستش چرم خالصـه
ذات آدم مهمـه ...!!
وقـتی حــس میــکنی یــه نــفر عــوضیه
.
بــه حــست اعــتماد کــن
.
.
.
.
.
.
.
ســند و مــدرکش ، کم کم جــور میشه !!
مــــــــــن
انســــانِ قـــوی ای هستـــــــــم!
امـــا گاهـــی اوقــات...
دلــــم میخـــواد
یکــــــــی دستمــــــو بگیـــــــــره و بگه:
"همـــهـ چیــــز درســــــت میشــــــه"
آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکره شونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده
فقط دلم گرفته